جذب زنان به سازمان 2
جذب زنان به سازمان 2
بعدها متوجه شدند که حضور زنان، به عنوان روکش ایمنی، فوقالعاده مؤثر است.
چه برای پوشش خانههای تیمی و چه برای ارتباطات.
ساواک روی پسرها و مردان جوان حسّاس بود.
لذا یک دختر میتوانست به راحتی مدارک را در زیر چادر حمل و نقل کند.
هنوز پلیس سیاسی روی زنان و دختران جوان چادری حسّاسیت نداشت.
این حسّاسیت در سالهای بعد زیاد شد.
از این زاویه، از سال 48، عضوگیری زنها شروع شد.
یک «گروه زنان» هم ایجاد شد که مسئول آن منصور بازرگان یکی از اعضای قدیمی بود.
درخواست از گروه الفتح 2
درخواست از گروه الفتح 2
سازمان از طریق دفتر الفتح در قطر هدف خود را دنبال کرد.
از طریق همین دفتر سرانجام نمایندگان سازمان مجاهدین خلق و سازمان الفتح در عمان پایتخت اردن ملاقات کردند.
الفتح در این ملاقاتها متعهد شد که هرگونه کمکی که میتواند به سازمان مجاهدین خلق بدهد.
از جمله آموزش اعضای سازمان در اردوگاههای الفتح.
به دنبال همین قرار و مدارها، تعداد قابل توجهی از کادرها و اعضای سازمان، عازم اردوگاههای الفتح در اردن لبنان و سوریه شدند.
درخواست از گروه الفتح 1
درخواست از گروه الفتح 1
در آن شرایط امکان آموزش و آمادگی نظامی در داخل ایران، وجود نداشت.
سازمان، بهترین راه برای کسب آمادگی نظامی حرفهای در همکاری با سازمان «الفتح» دانست.
الفتح، مهمترین سازمان سیاسی – نظامی فلسطین بود.
به نظر میرسید به لحاظ ایدئولوژیک نیز بیش از دیگر گروههای فلسطینی با مواضع ایدئولوژیک سازمان نزدیک باشد.
علاوه براین، نام فلسطین و فداییان فلسطینی در میان مردم ایران بسیار محبوب و پراعتبار بود.
درگیری های چریکی 1
درگیری های چریکی 1
از سال 49 وارد درگیری شدیم؛ یا به قول فلسطینیها وارد «اشتباه کاری» شدیم.
تمرین جودو و کاراته و بدنسازی میکردیم.
از سال 49 فعالیتهای ما یک مقدار – مشخصا – نظامیتر شد.
به دلیل اینکه تجربیات مشخصتر نظامی در اختیار ما قرار گرفت.
مواد منفجرهای مثل «فولمینات جیوه» میساختیم .
مثلاً سه روز طول میکشید تا این محصول را به دست بیاوریم.
باید میتوانستیم از کمترین امکانات بیشترین بهره را بگیریم.
درگیری های چریکی 2
درگیری های چریکی 2
آموزش نظامیمان در خانههای تیمی و با اسلحههای مشابه بود.
از اسلحههای بادیای استفاده میکردیم که به همان اندازه عقبنشینی دارند.
سیبلی را انتخاب میکردیم و مثلاً در زیرزمینهایی که طولانی بود، در خانههای تیمی، از فواصل مختلف شلیک میکردیم؛ با سلاح گرم کار نمیکردیم.
جذب زنان به سازمان 1
جذب زنان به سازمان 1
تا سال 1348 عضوگیری زنان و دختران – اصولاً – مطرح نبود؛ و شاید بتوان گفت سازمان – تا آن زمان – یک «تشکیلات مذکر» بود.
در آغاز کار، به دلیل اینکه ازدواج امری وابستگیآور تلقی میشد و با دیدگاههای محمد حنیفنژاد – که «ناوابستگی خانوادگی» را تئوریزه کرده بود – مغایرت داشت، وارد کردن دختران و زنان اشکال بنیادی و تشکیلاتی داشت.
تشکیل گروه روحانیت 2
تشکیل گروه روحانیت 2
در مورد افرادی از روحانیت مبارز که سازمان با آنها به طور مشخص در تماس بود، اطلاعی در دست نیست اما آنچه مشخص است، در ابتدا این ارتباط سیاسی با روحانیون برجستهای مانند آقایان آیهاللّه مطهری، دکتر بهشتی و هاشمی رفسنجانی وجود نداشت.
شیخ مصطفی رهنما و سیداحمد طیّبی شبستری احتمالاً در جریان تشکیل سازمان بودند؛ چرا که از قبل ارتباط نزدیکی با حنیفنژاد داشتند.
تشکیل گروه روحانیت 1
تشکیل گروه روحانیت 1
گروه روحانیت در سال 1348، با مسئولیت شخص محمد حنیفنژاد و عضویت احمد رضایی و مصطفی جوان خوشدل – و احتمالاً جواد سعیدی – به وجود آمد.
مسئولیت گروه تماس با روحانیت مبارز، همکاری و همراهی با آنها، و سعی در واداشتن و سمت دادن آنان در جهت خط مشی و دیدگاههای سازمان بود؛ بدون آن که مسئله وجود سازمان به طور مشخص با آنها مطرح شود.
گروه ایدیولوژی منافقین 2
گروه ایدیولوژی منافقین 2
ماه حصل این دو سال کار تحقیقاتی شش کتاب با موضوعات شناخت تکامل راه انبیا مقدمه ی مطالعات مارکسیتی سمای یک مسلمان مارکسیسم زدگی در ده چهل .
کتاب اول که نام اصلی و اولیه آن «متدلوژی» بود و بعدها به شناخت معروف شد، ابتدا به صورت موجز و فشرده، در حدود 60 صفحه، توسط حسین روحانی نوشته شد.
کتاب دوم هم به دنبال تدوین شناخت، به عنوان متدلوژی شناسایی طبیعت و اجتماع و تاریخ، و پس از یک بحث جمعی، کتاب تکامل به وسیله علی میهندوست تدوین گردید… .
گروه ایدیولوژی منافقین 1
گروه ایدیولوژی منافقین 1
در پاییز 1346 گروه ایدئولوژی سازمان متشکل از محمد حنیفنژاد، حسین روحانی و علی میهندوست تشکیل شد.
حنیفنژاد، علاوه بر عضویت در این جمع، وظیفه داشت با مطالعه متون اولیهای که توسط گروه فراهم میشد، مضمون آموزش ایدئولوژی را در سازمان تدوین کند.
حاصل دو سال کار مطالعاتی این عده چند کتاب بود.
دیدگاه ها