ایران معاصر

بی رنگی معنایی ندارد. از دیرباز نیز درگوش هایمان خوانده اند که با خود سخن بگو؛ بخوان که رومی هستی یا زنگی . میانه ای در کار نیست. تعادلی نه. یا وجود یا عدم. آن ها که میپندارند زیرکانه و سبک بالانه در میانه راه قدم می کوبند، جاهلانه در ورطۀ نابودی غوطه ور اند و چه دنیای گسسته ای است وقتی ندانی و فکر کنی که می دانی !! به یاد دارم که حتی چنین طاعونی در روح محمدرضا شاه هم رخنه کرده بود. کرم خورده. نزدیکان اش گفته اند که از هشمت و شوکت تاریخ ایران بهره می جسته است اما برای هیچ ایرانی ارزشی قائل نبود.

شکست شاهانه ، ص 106

شاید علاقه داشته باشید


بهایی گری

دسته بندی : پهلوی

دیدگاه ها