ایران معاصر

محمدرضا خیلی زود شیفته زنان موطلایی میشد.

در یکی از سفرهای محمدرضا به اصفهان سرلشگر آزاد دخترش گیلدا را به محمدرضا معرفی میکند. گیلدا دختری زیبا با موهایی طلایی بوده.

محمدرضا او را همراه خود به تهران می برد و او را در کاخ سکونت می دهد در حالی که فرح نیز در کاخ حضور داشته است..

به علت اینکه گیلدا موهای طلایی زیبایی داشته محمدرضا او را طلا صدا میزده.

اما این حجم از زیبایی یک دختر برای فرح سخت می آید و محمدرضا را تهدید به طلاق می کند، در صورتی که قبل از گیلدا محمدرضا با دختران زیادی رابطه داشته که فرح از آنها بی اطلاع نبوده است.

سرانجام محمدرضا مجبور می شود دست از سر طلا بردارد و او را از کاخ بیرون می کند

دیدگاه ها