ﻓﺮدوﺳﺖ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: اﻣﻴﺮ ﻫﻮﺷﻨﮓ دوّﻟﻮ از ﺧﺎﻧﻮاده ي ﻗﺎﺟﺎر ﺑـﻮد. اﻳـﻦ ﻣـﺮد از روزي ﻛـﻪ ﭘﻴــﺪا ﺷــﺪ ﺑﻼﻓﺎﺻــﻠﻪ ﺑــﻪ اﺗــﺎ ق ﺧــﻮاب ﻣﺤﻤﺪرﺿــﺎ راه ﻳﺎﻓــﺖ، زﻳــﺮا دﺧﺘﺮﻫﺎي زﻳﺒﺎي اﻳﺮاﻧﻲ و ﻓﺮاﻧﺴﻮي را ﻣﻲ ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻣﻲﺗﻮاﻧﺴﺖ آ نﻫـﺎ را ﺑﺮاي ﺷﺎه ﺑﻴﺎورد و ﻫﻤﻴﻦ اﻣﺮ ﺑﺮاي دوﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﺷﺎه ﻛﺎﻓﻲ ﺑـﻮد. دوّﻟـﻮ ﺑﺎغ ﺑﺰر گ و ﺧﺎﻧﻪاي وﺳـﻴﻊ ﻣﻘﺎﺑـ ﻞ ﭘﻤـﭗ ﺑﻨـﺰﻳﻦ ﺟـﺎدهي ﺷـﻤﻴﺮان ﻧﺰدﻳﻚ ﺗﺠﺮﻳﺶ داﺷﺖ. او ﻣﺪﺗﻲ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﻮب ﺑﻮد و ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻣﺮا ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ اش دﻋﻮ ت ﻛﺮد. ﺗﺮﻳﺎﻛﻲ ﺷﺪﻳﺪ ﺑﻮد و ﺑﻪ دﺳﺘﻮر ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ ﺗﺮﻳﺎك اﻳﺮان، ﺑﻪ وﻓﻮر و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺠﺎﻧﻲ ﺑﺮاي ﻣﺼـﺮ ف در ﺧﺎﻧـﻪ در اﺧﺘﻴﺎرش ﻗﺮار ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ. ﻫﺮ روز ﻣﻘﺎﻣﺎت ﻣﻬﻤﻲ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪي دوّﻟـﻮ ﻣﻲ رﻓﺘﻨﺪ: ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻲﺧﻮاﺳﺖ وﻛﻴﻞ، ﻳﺎ ﺳـﻔﻴﺮ ﻳـﺎ وزﻳـﺮ ﺷـﻮد؛ اﻓﺴﺮي ﻛﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاﺳﺖ ﺳـﺮﺗﻴﭗ ﻳـﺎ ﺳﺮﻟﺸـﻜﺮ ﻳـﺎ ﺳـﭙﻬﺒﺪ ﺷـﻮد؛ ﻓﺮدي ﻛﻪ ﭘﺮوﻧﺪه داﺷﺖ و ﻣﻲ ﺧﻮاﺳﺖ از ﻣﺠﺎزات ﻣﻌـﺎف ﺷـﻮد و ﻳﺎ ﻃﺮف را ﻣﺤﻜﻮم ﻛﻨﺪ و… او ﺗﻤﺎم درﺧﻮاﺳﺖ ﻫﺎ را ﻣﺴـﺘﻘﻴﻤﺎً در اﺗﺎق ﺧﻮاب ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺶ ﻣﻲ رﺳﺎﻧﺪ و ﻫﻤه ﺗﺼﻮﻳﺐ می شد.
دربار به روایت دربار، ص62
دیدگاه ها