ایران معاصر

سرﻟﺸﮕﺮ آزاد ﻛﻪ ﺑﺎ ﻃﻮﻓﺎﻧﻴﺎن ﻛﺎر ﻣﻲ ﻛﺮد ـ زﻳﺮ دﺳﺖ  ﻃﻮﻓﺎﻧﻴـﺎن ﺑﻮد ـ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻓﻜﺮ اﻓﺘﺎده بود که ﺧﻮدش را ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﻧﺰدﻳـﻚ  ﻛﻨﺪ و ﺑـﺮاي اﻳﻦ کار دﺧﺘﺮش را واﺳﻄﻪ ﻛﺮد. ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ اﻳـﻦ دﺧﺘـﺮ از ﺣﻘـﻪ ﺑﺎزﻫﺎي روزﮔﺎر ﺑﻮد و ﻃﻮري ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ را ﺧﺎم  ﻛﺮده ﺑﻮد ﻛﻪ ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺴﺖ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﻮاﻫﺶ ﻫﺎي او ﻧﻪ ﺑﮕﻮﻳﺪ.

ﻳﻚ روز ﻛﻪ ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ در ﻣﻌﻴـﺖ ﻋـﺪه اي از اﻓﺴـﺮان ﻋـﺎﻟﻲ رﺗﺒﻪي ارﺗﺶ ﺑﺮاي ﺑﺎزدﻳﺪ از ﻣﺮاﻛﺰ ﻧﻈﺎمی ﺑﻪ اﺻﻔﻬﺎن ﻣﻲ رﻓﺘﻪ، ﺳﺮﻟﺸﮕﺮ آزاد ﻛﻪ از ﻧﻴﺮوي ﻫـﻮاﻳﻲ ﺑـﻮد دﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺧـﻮدش را ﻛـﻪ ﺷﺎﮔﺮد دﺑﻴﺮﺳﺘﺎن ﺑﻮد ﻫﻤﺮاه می آورد و در ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎ اﻳـﻦ دﺧﺘـﺮ را ﻛﻨﺎر ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﻣﻲ ﻧﺸﺎﻧﺪ و دﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﻃﺒﻖ ﺗﻌﻠﻴﻤﺎتی ﻛﻪ ﻻﺑـﺪ از ﭘﺪر ﺧﻮدش ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ را ﺧﺎم ﺧﻮدش ﻣﻲکند.

دربار به روایت دربار، ص56

دیدگاه ها